ابوالفضلابوالفضل، تا این لحظه: 12 سال و 9 ماه و 1 روز سن داره

ابوالفضل دنیای مامان وبابا

دل رعنا واست تنگیدهههه

 سلام سلام عسل خاله امیدوارم حالت خوب باشه  چند روزی هستش که شما جیجر من و بابا ومامانی رفتین مسافرت پیش امام رضا آرزو میکنم بهت خوش بگذره دیروز مامانی بهمون زنگ زد. ..شما و بابا و خودش تو حرم بودین میگفت خیلی شیطونی میکنی و با نی نی های اونجاهم دوست شدی الهی من فدات ..دمت گرممممممم عسلی .!  همه خیلیییییییییییییییی دلمون واستون تنگیده مامانی بهمون گفتش ٤ شنبه برمیگردین........منتظرت هستیمممم راستی دیروز هم تولدت بودش. ..تولدت مبااااااااااااااااااارک نفسممممممممم     دوست دارممممممممممممم ممممم جیجرم       ...
15 مرداد 1391

اولین سفر گلم

پسرمامان سلام عزیزدلم امشب حرکت میکنیم بطرف مشهد این اولین سفرته. من که دارم از استرس میمیرم میترسم اذیت بشی کل خونه رو بار زدم همه لباسات رو برداشتم تازه لباس زمستونه هات هم برداشتم انشالله هم بتو هم بمن خوش بگذره پسر خوبی باش و اذیت نکنیا مرسی مامان جان ...
6 مرداد 1391

هفته گذشته31/4تا6/5

سلام گلم عزیزم جیگرم ماهم پسرم عسلم نمیدمنی این هفته چقدر بامزه شدی وشیطون واسه همینه که من نمیتونم بیام نت هفته شلوغی داشتیم ٢شب خونه مامانی خوابیدیم که من صبح بتونم برم بیرون خرید بانک وکارای دیگه رفتیم واسه تولدت خرید قراره همه چیس رو خودمون درست کنیم خودمون منظور طرح از من اجرا از الهام{دخترعمه}که خیلی هم دوستت داره.                  اینم خریدا که البته فقط نصفشه پارچه لباستم گرفتم دادم خیاط واست بدوزه کارای جالب یاد گرفتی الهام بهت یاد داده فوت کنی ولی فوت نمیکنی لبات رو غنچه میکنی و میگی ااااااااااااااااووووووووووووووووووووووووووووووووووووووو...
6 مرداد 1391